در این قسمت به امواج گرانشی می پردازیم. امواج گرانشی، موجهای بسیار پر قدرتی هستند که از هر چیزی عبور کنند، فارغ از آنکه آن چیز چه باشد، موجب تغییر در ابعاد آن می شوند. این امواج حاصل رویدادهای سهمگین فضایی نظیر برخورد دو سیاهچاله به هم هستند. چنین برخوردی آنقدر مهیب است که ساختار جهان را تکان می دهد و امواج گرانشی را به راه می اندازد. خواهیم دید که چطور بشر پس از 100 سال توانست این امواج را تشخیص دهد.
ضمناً خواهیم دید که انیشتین چگونه از نظریه نسبیت عام خود برای توصیف کل عالم کائنات استفاده کرد. آیا جهان ما اندازه ای ثابت دارد یا اندازه آن در حال تغییر است؟ و اگر اندازه آن تغییر می کند، آیا بزرگتر می شود یا کوچکتر؟ به سؤالاتی از این دست در این قسمت پاسخ خواهیم داد.
Podcast: Play in new window | Download
سلام استاد ممنونم از توضیحات عالیتون
یک سوال داشتم درباره سیاهچاله که اگر ما فرض کنیم یک جسمی فوق العاده پر جرم تر از سیاهچاله ها داشته باشیم به حدی که بافت فضا و زمان نتونه تحملشون کنه و باعت ایجاد سوراخ در بافت فضا زمان بشه چه اتفاقی میوفته؟
همچنین ممنونم که سوالم رو در پادکستتون پاسخ دادین ❤️❤️🌹
سلام مهراد جان، ممنون از همراهیتون
من فکر می کنم این حالت باز بشه همون سیاهچاله بسیار پر جرم. در چنین حالتی فضا-زمان اونقدر خم میشه که به کل از بقیه عالم جدا میشه و به قول شما انگار یک سوراخ در فضا-زمان ایجاد شده. اون سیاهچاله و فضا-زمانش میشن یک دنیای مجزا که ما هرگز نمی تونیم بفهمیم درونش چی داره میگذره چون حتی نور هم نمی تونه از جاذبه گرانش قوی اون فرار کنه.
سلام استاد
شما در پادکست قسمت۱۲ فرمودید که در آنسوی مرز جهان در حال انبساط ما نیستی وجود دارد یعنی میتوانیم بیان کنیم که وقتی در بافت فضا _زمان سوراخی ایجاد میشود در واقع تبدیل به نیستی میشود ؟ و اگر بله پس کرمچاله ها چگونه به وجود می آیند ؟
سلام مهراد جان
عذرخواهی می کنم بابت تاخیر در پاسخ؛ اصل این مفهوم «نیستی وجود دارد» مشکل داره. نیستی چیزی نیست و نمی تونه وجود داشته باشه. هر آن به نیستی فکر کردی یعنی در واقع اون رو در ذهنت به هستی تبدیل کردی. نیستی یعنی وقتی که مثلاً داری نهار می خوری و با دوستت حرف می زنی و به چیزی به عنوان «نیستی» فکر نمی کنی. به آنی که بهش فکر کنی دیگه اسمش نیستی نخواهد بود. کرمچاله ها و سوراخ در بافت فضا-زمان جزوی از هستی و درون این جهان هستن، پس نمیشه عنوان «نیستی» روی اونها گذاشت.
موفق باشی
ممنونم از پاسختون 🌹🌹🌹🌹🌹
درود و وقت بخیر
با توجه به گفته خودتون در اپیزود های اول.شما به خالق این گیتی اعتقاد داری،به وجود خدا اعتقاد داری،
حالا به نظر شما، ما که یه سر سوزن هم نیستیم تو این جهان، ایا خدا منتظر ماست که بخاطر یه اشتباه مارو بسوزونه ،عذابمون بده؟ این بهشت و جهنم کجاست؟
با درود
سؤال شما به بهترین شکل توسط متخصصان حوزه ادیان و خداشناسی قابل پاسخ دادن است که من در این زمینه ها دانشی ندارم. آنچه می گویم صرفاً نظراتی شخصی و از دیدگاه علمی است.
من فکر می کنم در این جهان هر چیزی جایگاه خودش رو داره. مقیاس بزرگ و کوچک قراردادهای ذهنی ماست. مثلاً اینکه کهکشانهایی داریم که 100 هزار سال طول میکشه تا نور با سرعت 300 هزار کیلومتر در ثانیه از یک طرف به طرف دیگه شون برسه، دلیل بر این نمیشه که در دنیای زیر اتمی (که میلیاردها از اون در نوک یک سوزن جا میشه)، بی نظمی حاکم باشه. تمام جهان از ریزترین ذره (که ما در مقابلش میلیاردها میلیاردها میلیارد بار بزرگتر هستیم) تا بزرگترین اجرام (که ما در مقابلش میلیاردها میلیاردها میلیارد بار کوچکتر هستیم) طبق یک نظم عظیم داره کار می کنه.
از طرف دیگه، جهان ماهیت بسیار پیچیده ای داره و تجسم و توصیف خداوند برای ذهن محدود بشر بسیار ناممکنه؛ مثالی میزنم، آیا ما می تونیم چیزی نظیر مزه یک توت فرنگی رو دقیق توصیف کنیم؟ نهایتاً بگیم که شیرین است و مقداری ترش است. خب اگر بگن مزه یک گلابی رو توصیف کنید چطور؟ باز هم میگیم شیرین و کمی ترش است. ولی آیا آنچه از مزه توت فرنگی حس می کنید با مزه گلابی یکی است؟ وقتی ما نمی تونیم مزه یک میوه رو توصیف کنیم چطور انتظار داریم که بتونیم وجودی که خالق این میوه ها است را توصیف کنیم؟ یا آیا مثلاً می تونیم بوی گل سرخ رو توصیف کنیم و اون را مثلاً با بوی یک خوشه گندم مقایسه کنیم؟ مزه و بو مثالهای ساده و دم دستی بود، اگر صحبت در مورد توصیف خالق مکانیک کوانتوم و لاتیس فضا زمان باشد، چه چیزی برای گفتن داریم؟ در واقع مغز انسان مهارت زیادی برای فریب او دارد و چنین وانمود می کند که آنچه می داند، قطعاً درست است؛ چون این روش بهتری برای زندگی است و ما را از سردرگمی و ابتلا به جنون و پارانوئیدیسم نجات می دهد. همانگونه که توصیف نیوتن از مکانیک و گرانش بیش از 300 سال کاملاً درست فرض میشد و نهایتاً انیشتین نشان داد که توصیف نیوتن در این موارد، توصیف دقیق و درستی نبود.
لذا وقتی که ما نمی تونیم خالق جهان رو توصیف کنیم، خیلی بعیده که هرگز بتونیم متوجه بشیم که قصد او از آفرینش و آنچه در این جهان رخ میدهد چیست.